...
یه کم خسته بودم از آشپزخونه اومدم توی هال روی مبل دراز کشیدم و چشمامو بستم آقاسید بلند گفت: حسنا بیا مامانتو بوس کن خوب شه لای چشمام ناخداگاه باز شد دیدم بابایی داره بدون صدا به حسنا اشاره می کنه بیا گازش بگیر!!!!! یه همچنین شوهر ظالمی دارم من! عکس : حسنای تازه از حمام برگشته در حال گاز گرفتن در قطره چکان! دقیقا به همین شکل قرار بود گاز گرفته بشم!!! ...